Document Type : Original Article
Authors
1 دانشجوی دکتری فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 دانشیار گروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 استاد گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
Abstract
در این مقاله تلاش میکنیم ذیل یک پژوهش تطبیقی میان نظام فلسفی کروچه و دیویی، به مفاهیم و آرای کلیدی آنها در زمینه زیباییشناسی وضوح ببخشیم. فرضیه اصلی پژوهش آن است که ایده کلیدی فلسفه دیویی، تحت عنوان «تجربه بیواسطه»، تقریری پراگماتیستی از ایده نزدیک «شهود» در زیباییشناسیِ کروچه است. بدین ترتیب، هر دو فیلسوف بر نقش زیباییشناسی بهعنوان نوعی کیفیت پیشینی که وحدت و انسجام تجربه و معرفت را تأمین میکند، تأکید دارند. تمایز تعینگر در آن است که کروچه در قالب ایده «شهودـبیان» بر وجه معرفتشناختیِ زیباییشناسی تأکید کرده و دیویی همین کیفیت پیشینی را در زمینه اونتولوژیکال (فرایند تکوین تجربه) افاده میکند. به دیگر سخن، زیباییشناسی بهعنوان یک کیفیت پیشینی ناظر بر شرط وحدت و کلیت در فرآیند تکوین ادراک است و ضامن حصول تجربه شهودی. بهعبارتی، تنها با فرض نوعی غایتِ زیباییشناختی (غائیتِ بدونِ غایت) است که ماهیت بسگانه و پویای ادراک در تجربهای بیواسطه و شهودی وحدت یافته و امکان «زیستن» میسر میشود. مقایسه آرای دیویی و کروچه ـکه به دو سنت فکری متضاد تعلق دارندـ نشان میدهد که فرضیه مذکور ـیعنی فرضیهای که بر نقش زیباییشناسی بهعنوان یک کیفیت پیشینی در فرایند شهود و تکوین تجربه تأکید داردـ فارغ از اینکه عزیمتگاهِ آن قلمرو عین (تجربه) باشد یا قلمرو ذهن (شهود)، به نتیجهای واحد ختم شده و میتوان با اطمینان درباره صدق آن سخن گفت.
Keywords
Main Subjects